يا ايّها الرّسول بلّغ ما اُنزل اليك من ربك و إنّ لم تفعل فَما بلّغت رسالته و الله يعصمك من النّاس إنّ الله لايهدى القوم الكافرين. ( )
يك دهه از هجرت پر بركت رسول الله(صلى الله عليه وآله) به مدينه و تشكيل جامعه عدل نبوى مى گذشت مرزهاى جامعه اسلامى جزيرة العرب، عراق، يمن و حبشه را در نور ديده بود آوازه قران و كلمه اسلام و نام محمد(ص) جهانى شده بود و انوار دلرباى حقايق اسلامى دلها را مجذوب خود كرده بود و سايه پربركت اسلام و نهضت محمد(صلى الله عليه وآله) بر روم و ايران آن روز سنگينى مى نمود. هر روز خبر از فتحى جديد توسط لشكر محمد(صلى الله عليه وآله) مى رسيد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) نيز در اين روزها ازهجرت الى الله با اشاره و كنايه سخن مى گفت. مؤمنان نگران آينده جامعه اسلامى و راهبرى آن و منافقان در كار برنامه ريزى و غصب جانشينى رسول خدا بوند و بارها به كنايه مورد خطاب آياتى چون و ما محمد الا رسول او ان مات او قُتل انقلبتم على أعقابكم قرار مى گرفتند بارها رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در رابطه با رهبرى آينده جامعه اسلامى مورد استفسار قرار گرفت و آن حضرت مى فرمود اين امرى است الهى ان الامر الى الله يضعه حيث يشاء( ) اگر چه امر امامت على(عليه السلام) پس از پيامبر(صلى الله عليه وآله)براى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روشن بود و بارها خود او از كمالات و شايستگى هاى مولا سخن گفت و مقام و جايگاه او را نزد خويش چونان منزلت و مقام هارون نزد موسى اعلام نمود انت منى بمنزله هارون من موسى الا لانبى بعدى، بارها فرموده بود دوستى على دوستى من است و دوستى من دوستى خدا است و هر كه با على دشمنى كند با من و خدا دشمنى كرده است و حتى از جانب خدا بر مسلمين چنين ابلاغ كرد «ولايت على بن ابيطالب حصنى فمن دخل حصنى امن من نارى او أمن من عذابى».
ولايت على فرزند ابوطالب دژ محكم من است و هر كس وارد اين دژ شود، يعنى ولايت على (عليه السلام) را بپذيرد از آتش و عذاب درامان خواهد بود گفته هاى پيامبر اعظم در فضايل على و استحقاق رهبرى و امامتش پس از پيامبر بيش از مرز تواتر است كه اين فرصت را مجال طرح آن نيست.
ولى رسول الله از اعلام رسمى آن واهمه داشت و نگران توطئه منافقان و اختلاف امت اسلامى بود منتظر امرالهى و فرصتى مناسب بود و با نگرانى آن روز را انتظار مى كشيد.
ايام حج سال دهم هجرى نزديك مى شد به سراسر كشور اسلامى آن روز اعلام انجام حجة الوداع كرد و از همه مسلمانان براى آموزش و فراگيرى اين كنگره عبادى و سياسى دعوت نمود تا باشركت در اين آموزشگاه بزرگ، چگونگى حج اين ركن عظيم اسلامى را از پيامبر فراگيرند.
در اواخر ماه ذى القعده ابو دجانه را در مدينه جانشين خود كرد در حالى كه شصت قربانى همراه خود داشت در ذوالحليفه احرام بست و به سوى مكه رهسپار گرديد. در روز چهارم ذى الحجه در حالى كه حمد و درود الهى را بر زبان داشت با شكوه و معنويتى خاص وارد مكه شد.
امام على(عليه السلام) نيز كه از سوى پيامبر به يمن اعزام شده بود در حالى كه 34 قربانى همراه داشت با جمع بسيارى از اهالى يمن عازم حج شد. رسول خدا در آن سال مراسم سياسى و عبادى حج را به طور كامل در گفتار و عمل به مسلمين آموخت و در روز نهم ذى الحجة پس از انجام نماز ظهر و عصر در سرزمين عرفات در جمع بيش از صد هزار تن از مسلمانان خطبه تاريخى خود را ايراد كرد و فرمود اى مردم سخن آويز گوش كنيد كه من پس از اين شما را در اين نقطه ملاقات نخواهم كرد و از عروج خود در اين سال به لقاء يار خبر داد انتظار آن بود كه در اين مراسم بزرگ و مكان شريف راهبرى آينده اسلام را اعلام و ابلاغ كند ولى او در حالى كه با انگشت سبابه اش به آسمان اشاره مى كرد خطبه اش را با اين سخن پايان برد «بارلها، پيام هاى تو را رسانم و با سه بار گفتن: «اللهم اشهد گفتار خود را به پايان برد. مسلمانان سرمست از تعليمات نبوى و انجام با شكوه حج توحيدى با رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به شهر و ديار خويش رهسپار شدند.
حج به پايان رسيد و حاجيان سرمست از تعليمات توحيدى و معنوى و انوار مراسم نورانى خانه خدا و تعليمات پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) راهى شهر و ديار خويش بودند چون كاروان به سه ميلى جحفه رسيد. امر الهى توسط امين وحى ابلاغ شد «هان اى پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستورى كه بر تو از سوى پروردگارت نازل شد، ابلاغ كن، اگر اين مهم را به مردم ابلاغ نكنى، رسالت خدا را ابلاغ نكردى، خداوند تو را از مكر وتوطئه آن مردم نگه مى دارد.
اين آيه مى رساند كه امر الهى و راهبرى امام على(عليه السلام) روشن بود، پيامبر از ابلاغ رسمى آن بيم داشت و منتظر فرمان الهى بود كه خداوند قلب پيامبر(صلى الله عليه وآله) را محكم و استوار در ابلاغ دين او استوار ساخت او در غدير خم فرود آمد رفتگان را دستور به بازگشت داد و ساير حاجيان نيز به آنان پيوستند سرزمين غدير خم به منزله چهار راه مكه و شهرهاى ديگر بود بركه و آبگيرى بود به شكل خم رنگرزان نزديك به يكصد و بيست هزار حاجى در اين بيابان، زير آفتاب داغ عربستان گرد آمدند نماز ظهر اقامه شد سپس دستور داد منبرى از جهاز و پالان شتران ساختند تا همه پيامبر(صلى الله عليه وآله) را ببينند، مسلمانان چهار طرف پيامبر حلقه زدند و منتظر ابلاغ پيام الهى بودند خطبه اى توحيدى بسيار پر معنا و ژرف ايراد كرد و از عروج خود به سوى خدا خبر داد و در اين هنگام على را فراخواند تا مهمترين پيام وحى را به او و ديگران ابلاغ كند زمانى او را كنار خود نگاه داشت تا همه او را ببينند و بشناسند، سپس دست او را گرفت و بلند كرد به طورى سپيدى زير بغل هر دو ديده شد و فرمود:
سزاوارتر و اولى به مؤمنان از خود آنها كيست، همه گفتند خدا و رسولش داناترند، پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: خدا مولاى من و من مولاى مؤمنانم و بر آن ها از خودشان سزاوارترم يعنى مصالح و سعادت آنان را از خود آنها بهتر مى دانم و بر آن ها از خودشان بيشتر ولايت دارم. سپس فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه براى اين كه همه اين دستور الهى را درست بشوند و فراگيرند و منافقان نتوانند در آن شبهه اى ايجاد كنند، سه مرتبه با صداى بلند و حالتى معنوى و چهره اى برافروخته فرمود: من كنت مولاه فهذا على مولاه سپس روى به آسمان كرد و چنين دعا نمود اللهم وال من والاه و عاد من عاداه واحبّ من احبه و ابغض من أبغضه و انصر من نصره واخذل من خذله و أدار الحق معه حيث دار سپس با شادمانى به جمعيت خطاب كرد و فرمود: اكنون فرشته وحى نازل شد و اين آيه را آورد: اليوم أكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام دينا.( )
سپس صدايش به تكبير بلند شد، الله اكبر، خدا را سپاس گزارم كه دين خود را كامل كرد و نعمت خود را تمام نمود و از وصايت، ولايت و جانشينى على(عليه السلام) پس از من خوشنود گشت، سپس از منبر فرود آمد و دستور داد امير مؤمنان در خيمه اى جلوس كند تا سران و شخصيت ها و بزرگان مسلمان با او بيعت كنند، پيش از همه شيخين ابوبكر و عمر نزد مولاى مؤمنان رفتند و با او بااين عبارت بيعت كردند: بخ بخ يا ابن ابى طالب، اصبحت مولاى و مولاى كل مؤمن ومؤمنة، سه روز در غدير خم نزول نمود تا اين امر الهى تثبيت و استوار گردد و اين رخداد بزرگ درذهن همه مسلمين ماندگار كرد و شرافت و بركت يافت و اين روز عيدالله الاكبر اعلام شد و بالاترين عيد اسلامى است چون همه زحمات رسول الله و دست آورد شهداى صدر اسلام با تعيين ولات امام على(عليه السلام)در اين روز جاويد گرديد اين است كه غدير، جريان زلال جارى عنايات خاص الهى بر آفريدگان درازاى تاريخ است و فصل اكمال انواع نعمات الهى است كه اگر نبود زمين آرام نمى گرفت و بهره نمى داد و آسمان بركاتش را بر زمينيان نمى گسترانيد و زيبايى هاى دين در سيرت و راهبرى و هدايت گرى امامان(عليه السلام) در عرصه عمل نموده نمى شد معارف مكتب غدير چونان صاحب غدير و موضوع آن بى كرانه است كه امام على (عليه السلام) آيينه تمام نماى صفات الهى است و قلم بشر ناتوانتر از اين است كه ابعاد و فضايل اين شخصيت عظيم و موهبت عظماى غدير رابه تصوير كشيد علامه بزرگوار امينى كه ياد او در اين روز بر همگان فرض است و خداى با مولا على محشورش فرمايد در باره يكى از ابعاد و موضوعات غدير بيش از ده جلد كتاب به جامعه بشرى هديه كرد خطبه غديريه رسول الله(صلى الله عليه وآله) راهمايى كامل و بيانى جامع براى هدايت و سعادت انسان ها است سرشار است از معارف توحيدى و ولايى.
امام رؤف حضرت ثامن الحجج(عليه السلام) سخنى زيبا و شنيدنى در عظيمت روز غدير دارند پس از آن كه اين روز را به يوم الكمال، يوم مدغمة الشيطان و يوم تقبل اعمال الشيعه و محبى آل محمد(صلى الله عليه وآله) مى شمارند مى فرمايند: «هو يوم الذى يأمر جبرئيل ان ينصب كرسى كرامة الله بأزاء بيت المعور و يصعده جبرئيل و تجمتع اليه الملائكة من جميع السموات و يثنون على محمد و يستغفرون لشيعة اميرالمؤمنين و الائمه و محبيهم من ولد آدم»، يعنى غدير روز كمال دين است، روزى است كه شيطان خوار و سرشكسته شد روزى است كه كارها و اعمال شيعيان آل محمد مقبول درگاه حق مى شود روزى است كه جبرئيل دستور مى دهد كرسى كرامت الهى را مقابل بيت العمور برپا كنند و فرشتگان آسمان ها نزدش گرد آمده او بر آن منبر قرار مى گيرد و ثنا و مدح محمد و آلش را مى كند و براى شيعيان امير مؤمنان و اهل بيت و همه دوستداران پيامبر و آل او از نسل آدم، استغفار مى كند و طلب آمرزش و مقام براى آنها از خدا مى نمايد. لذا پاسداشت عيد غدير در راستاى تحكيم ولايت و محبت على و اولاد على (عليه السلام) بهترين عبادت است و شعار محورى اين روز در قالب دعا درخواست توفيق تمسك به ولايت امير مؤمنان و سپاس الهى بر اين نعمت عظيم است. و در روايات وارد شده است كه در اين روز بخوانيم: «الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكين بولاية اميرالمؤمنين و اهل بيت(عليهم السلام)» به فرمايش استاد عزيزمان حضرت امام خمينى (قدس سره)تمسك به ولايت يكى از معانى اش اين است كه ما ظل آن مقام ولايت باشيم مقام ولايت كه مقام توليت امور بر مسلمين و مقام حكومت بر مسلمين است.
اين است كه غدير شجره طيبه اى است كه در هر عصر و فصلى ميوه گوارايش را هديه كرد و آخرين حلقه و بركت و نعمت آن بر قرار جمهورى اسلامى بر محور ولايت فقيه به دست يكى از سلاله هاى پاك حسين و على(عليهم السلام)حضرت امام خمينى قدس سره الشريف است و درود و رحمت و تحيت خاص الهى بر او و شهداى انقلاب اسلامى باد.
بارخدايا به ما توفيق پاسدارى از آرمان هاى غدير و دست آوردهاى جمهورى اسلامى عنايت فرما بارالها ما را منادى آرمان ها و بركات معارف و ولايت علوى در جهان به گردان آفريدگا را رهبرى معظم انقلاب در سايه عنايات صاحب غدير مروج و توسعه دهنده آرمان غدير در جهان قرار ده.
همه ما را در دنيا پيرو على و اولادش و در آخرت هم جوارشان گردان
به ما توفيق تحويل اين انقلاب مقدس را به صاحب اصلى ولايت، سرالله الاكبر، ولى عصر ارواحنا له الفداء عنايت فرما.
وآخر دعوانا الحمدلله رب العالمين
سيد محمود هاشمى شاهرودى
بهمن ۸, ۱۳۹۹
لینک کوتاه : https://khademalreza.ir/?p=1387