همایش بررسی جلوه های اوصاف امیرالمومنین

من هم اين روز عزيز، اين ماه عزيز و ايامي را كه در پيش داريم و همة اين روزهاي مبارك وماه‌هاي مباركي را كه در پيش هست، به شما عزيزان و محبان اهل‌بيت، پيروان و شيعيان واقعي حضرت عرض تبريك و تهنيت دارم.خيلي بي‌مقدمه وارد آن نكته‌اي مي‌شوم كه مي‌خواهم اشاره كنم. من در ادامة بحث آيت الله علوي بروجردي، در آن بخش تحقّق نظام مقدّس جمهوري اسلامي، چند نكته‌اي را مي‌گويم. الان آن چيزي كه براي ما قطعي هست اين است كه حضرت بدون شك، الگوي جاودانة تاريخ براي همة آن‌هايي هست كه مي‌خواهند مؤمنانه و مجاهدانه زندگي كنند؛ آزادانه زندگي كنند؛ آزاد‌منشي داشته باشند. در سراسر تاريخ بوده و خواهد بود كسي كه بنا بر درخور خود و فهمش از اين گنج گرانبها استفاده مي‌كند. اين ما هستيم كه در مدعيان آن حضرت و به عنوان شيعيان و پيروان آن حضرت مي‌گوييم، ان شاء الله بتوانيم در زندگي هم عمل و رفتارمان منطبق با بيانمان باشد.امام رضوان الله تعالي عليه با همة مخالفت‌هايي كه با ايشان مي‌شد، چه در حوزه و چه در دانشگاه و چه در محافل روشنفكري و چه در داخل و خارج كشور، و مي‌گفتند، دين امر اجتماعي نيست و توان ادارة امروز جامعه را ندارد، ولي امام بر اين باور بودند كه بعد از هزار و چهار صد سال در عصر غيبت، دين مي‌تواند جوابگوي نيازهاي مادي و معنوي انسان‌ها باشد.و اين حكومت را شكل دادند اگر ما امروز مديون امام و شهداء هستيم، مربوط به اين است كه بعد از هزار و چهار صد سال، امام توانستند اسلام را از كنار خانه‌ها به عرصة جامعه بياورند و احكام شريعت را در جامعه اجرايي كنند، و شهدا هم پا به پاي اين آرمان ايستادند و در احياي مجدد اسلام و در عزت مسلمين و براي عزت دادن و جرأت دادن به همة آزاديخواهان دنيا ايستادند و خون خودشان را پاي اين باور دادند. امّا عزيزان! آن چيزي كه امروز بنده و امثال بنده بيش از ديگران مسئوليت داريم، اين است كه سيره و روش حضرت امير را تا مي‌توانيم در حكومت اجرايي كنيم. ما نمي‌توانيم بگوييم، در اين حكومت پاي در جاي پاي حضرت مي‌گذاريم، ولي بايد شبيه آن حكومت باشيم و بايد در آن جهت حركت كنيم. وقتي كه سيرة حضرت در عدالت و عدالت‌طلبي است، بايد در جامعه به گونه‌اي باشد كه اين جهت را به عنوان مسير حركتمان بگيریم. عدالت هم تنها در بيان نيست؛ چون در گفتار و در بيان، عدالت بسيار فراخ بوده و در اجرا و عمل، راه آن، بسيار سخت و تنگ مي‌باشد. البته، ما آن عدالتي را بايد دنبال كنيم كه به تعبير مقام معظّم رهبری بر بستر عقلانيت و معنويت باشد. اگر عدالت بر اين بسترها پيش نرود، عدالت نيست و چيز ديگري است.بيش از سه دهه، از حكومت جمهوري اسلامي مي‌گذرد، پس ديگر ما بايد اين قابليت را داشته باشيم كه در عرصه‌هاي عمل، دين را پياده كنيم. شهيد بهشتي رضوان الله تعالي عليه مي‌فرمايد، اگر در جامعه‌اي اول عدالت اخلاقي شكل نگيرد، در آن جامعه بقية شوؤن عدالت هم امكان ندارد كه شكل بگيرد. در ميدان جنگ ، وقتي ما نگاه مي‌كرديم، ريا، كبر، غيبت، دروغ، تهمت، قدرت‌طلبي و دنیا‌طلبي اصلاً نبود و معنا و مفهوم نداشت، و هر چه بود، خدا بود، اخلاص، معنويت، محبت، عفو و گذشت، شجاعت، مقاومت و تلاش براي خدا و يكرنگي و يكپارچگي، و بركاتش را هم ديديد كه چگونه همة دنيا مقابل ما ايستادند كه اين نظام، اين حكومت و اين انقلاب را با شكست رو به رو كنند، ولي اين وعدة تخلف‌ناپذير خدا كه آن‌هايي كه در راه خدا گام بر‌دارند، حتماً از طرف خدا نسبت به آن‌ها نصرت، ياري و عزت مي‌شود، اين وعده در بارة ما محقّق شد و ما سرفراز و پيروز شديم. اگر امروز نگران اسلاميم؛ اگر امروز نگران آرمان‌هاي بلند امام و شهداييم، و اگر امروز نگران تحقّق منويات مقام معظّم رهبري هستيم و اگر احساس مي‌كنيم كه بعد از هزار و چهار صد سال، اين فرصت در اختيار مسلمين و شيعيان قرار گرفته، به نظر من تنها يك كار بيش‌تر وظيفه نداريم انجام بدهيم و آن اين هست كه كارآمدي دين را در ادارة جامعه به اثبات برسانيم. در غير اين صورت، به نظر من نمي‌توانيم به همة آن شعارها و باورهايي كه داشتيم پايبند باشيم. به هر حال، ما اگر انقلاب كرديم و رژيم منحوس پهلوي را از اين سرزمين بيرون كرديم، براي اين بود كه بتوانيم مسير تعالي و رشد انساني مردم را در بُعد مادي و معنوي فراهم كنيم. اگر چنين اتفاقي نيفتد، ما از هدف اصلي خودمان دور افتاده‌ايم.بنده و امثال من كه مسئوليم ، بايد باورمان اين باشد كه كارآمدي دين را در ادارة جامعه به اثبات برسانيم. اين كارآمدي مي‌خواهد در عرصة دفاع باشد، و يا در عرصة اقتصادي، و يا عرصة اجتماعي، و يا در عرصة سياسي، در هر عرصه‌اي، دين بايد بتواند در دنيا با ديگر الگوها و رقيبان رقابت كند. در غير اين مسير، هر چه حرف بزنيم، تنها حرف زده‌ايم و از حرف چيزي خارج نمي‌شود. با چه منطقي ما بعد از گذشت سي سال از انقلاب شاخص‌هاي خودمان را در ابعاد مختلف مي‌توانيم با اين شاخص‌ها در قبل از انقلاب قياس كنيم و اين قياس مع الفارقي هست. يعني اين منطقي نيست كه ما امروز بايد بگوييم، ما در روستاهاي‌مان اين كار راكرديم و رژيم گذشته چنين نكرده است. انتقاد من اين است اصلاً مگر نظام جمهوري اسلامي را بايد با رژيم منحوس پهلوي قياس كنيم؛ با رژيمي كه آن را قبول نداشتيم. امروز ما بايد جمهوري اسلامي را در شاخص‌هاي توسعه و رفاه، با همة كشورهایي كه در قارة آسيا و در قارة اروپا قرار دارند و با همسايگانمان قياس كنيم.؛ چون ما در دنياي امروز داريم زندگي مي‌كنيم و بايد افق‌هاي آينده را ببينيم. امروز كه من در شهرداري تهران هستم، بايد از خودم بپرسم آيا مردم تهران هر شش ماه يكبار احساس مي‌كنند وضع شهر بهتر شده است، يا نه. اگر چنين احساسي را ندارند، چرا من چنين پستي را اشغال كرد‌ه‌ام؟ چرا چنين جاي خطيري را اشغال گرفته‌ام؟ ما در مقابل امام، در مقابل شهدا، در مقابل شيعيان مسئوليم؛ چون اسلام در اين هزار و چهار صد سال در غربت بود. اين قدر زحمت، اين قدر خون و اين قدر مظلوميت كه هزينه شد، نتيجة آن، اين نظام مقّدس جمهوري اسلامي شده است. اگر چنين فكر كنيم، لحظه‌اي نمي‌توانيم در خودمان احساس آرامش كنيم. در چند سال پيش، مقام معظّم رهبري در سالگرد امام وقتي آينده را ترسيم مي‌كردند، آمريكا را با تحليلي بسيار عميق و دقيق به عنوان دشمني جدي و اساسي مطرح ‌كردند و اين پرسش را نمودند كه چرا آمريكا هنوز هم دشمن ما هست؟ بعد، در پايان كلام هم جملة بسيار زيبايي فرمودند، مبازره با آمريكا تنها در كار، و كارآمدي هست.امروز نبايد شهر تهران را با قبل قياس كنيم؛ بلكه امروز بايد شهر تهران را با چهل كلان شهر ديگر دنيا قياس كنيم و ببينم آن‌ها كجايند و ما كجا. ما مي‌خواهيم با آن‌ها رقابت كنيم و مي‌خواهيم براي آن‌ها الگو باشيم. جوان‌هاي ما تهران را مي‌بينند و بعد آن كلان‌شهرها را مي‌بينند و شاخص‌هاي آن‌ها را در توليد ثروت، در توليد معرفت، در توليد منزلت و در توليد قدرت، كنار هم مي‌گذارند، و اين كلان‌شهرها را با هم مقايسه مي‌كنند. چشم‌انداز و آيندة آن‌ها را با هم قياس مي‌نمايند. اگر ما واقعاً پيرو واقعي حضرت علي هستيم، و مي‌خواهيم اين فرهنگ ديني و اين حكومت شيعي را نشر بدهيم، راهش اين است كه نظام امروزمان را در همة ابعاد مادي و و معنوي به قابليت لازم برسانيم. تا آن را به اين قابليت نرسانيم و فقط حرف بزنيم و نصيحت كنيم، هر چند لازم است ولي كافي نيست.ما امروز در مسند حكومت هستيم و در حاشية آن قرار نداريم و بنده امروز نسبت به حوزة كاري‌ام ، به جامعه و به مسلمين و به جوانان مسئول هستم و بايد با عدد و رقم به آن‌ها پاسخ بدهم. اگر دغدغة دين، امام، شهدا، مقام معظم رهبري و مردم را و دغدغة مظلوميت هزار و چهار صد سالة شيعه را داريم و در خون و جان ماست، امروز اين فرصت را داريم كه با كار و عملمان بتوانيم اسلام و شيعه را از اين مظلوميت نجات بدهيم كه ان شاء الله با دعاي خير شما عزيزان اين توفيق را همة ما پيدا بكنيم و با دست در دست هم دادن، حكومت قابل قبولي را در شاخص‌هاي اسلامي و شيعي خودمان ان شاء الله فراهم نماييم.

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

2 × چهار =